سایت مهر

چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

بیوگرافی فریدون مشیری :

فرزندان فريدون مشيري، بهار (متول ۱۳۳۴) و بابک (متولد ۱۳۳۸) هر دو در رشته معماري در دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و دانشکده معماري دانشگاه ملي ايران تحصيل کرده اند. مشيري سرودن شعر را از نوجواني و تقريبا از پانزده سالگي شروع کرد. سروده هاي نوجواني او تحت تأثير شاهنامه خواني هاي پدرش شکل گرفته که از آن جمله اين شعر مربوط به پانزده سالگي اوست:


چرا کشور ما شده زير دست
چرا رشته ملک از هم گسست
چرا هر که آيد زبيگانگان
پي قتل ايران ببندد ميان
چرا جان ايرانيان شد عزيز
چرا بر ندارد کسي تيغ تيز
برانيد دشمن ز ايران زمين
که دنيا بود حلقه، ايران نگين
چو از خاتکي اين نگين کم شود
همه ديده ها پر زشبنم شود


انگيزه سرودن اين شعر واقعه شهريور ۱۳۲۰ بوده است. اولين مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگي با مقدمه محمدحسين شهريار و علي دشتي به چاپ رسيد (نوروز سال ۱۳۳۴). خود او درباره اين مجموعه ميگويد: «چهارپاره هايي بود که گاهي سه مصرع مساوي با يک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافيه و هم معنا، آن زمان چندين نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج(سايه)، سياوش کسرايي، اخوان ثالث و محمدزهري بودند که به همين سبک شهر ميگفتند و همه شاعران نامدار شدند، زيرا به شعر گذشته بي اعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قديم احاطه کامل داشتيم، يعني آثار سعدي، حافظ، رودکي، فردوسي و ... را خوانده بوديم، در مورد آنها بحث ميکرديم و بر آن تکيه ميکرديم.» مشيري توجه خاصي به موسيقي ايراني داشت و در پي همين دلبستگي طي سالهاي ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضويت شوراي موسيقي و شعر راديو را پذيرفت، و در کنار هوشنگ ابتهاج، سيمين بهبهاني و عماد خراساني سهمي بسزا در پيوند دادن شعر با موسيقي، و غني ساختن برنامه گلهاي تازه راديو ايران در آن سالها داشت. علاقه به موسيقي در مشيري به گونه اي بوده است که هر بار سازي نواخته مي شده مايه آن را ميگفته، مايه شناسي اش را ميدانسته، بلکه ميگفته از چه رديفي است و چه گوشه اي، و آن گوشه را بسط ميداده و بارها شنيده شده که تشخيص او در مورد برجسته ترين قطعات موسيقي ايران کاملا درست و همراه با دقت تخصصي ويژه اي همراه بوده است. اين آشنايي از سالهاي خيلي دور از طريق خانواده مادري با موسيقي و تئاتر ايران مربوط بود است. فضل الله بايگان دايي ايشان در تئاتر بازي ميکرد و منزل او در خيابان لاله زار (کوچه اي که تماشاخانه تهران يا جامعه باربد در آن بود) قرار داشت و در آن سالهايي که از مشهد به تهران مي آمدند هر شب شب موسيقي گوش ميکردند. مهرتاش، مؤسس جامعه باربد، و ابوالحسن صبا نيز با فضل الله بايگان دوست بودند و شبها به نواختن سه تار يا ويولون ميپرداختند، و ميشري که در آن زمان ۱۵-۱۴ سال داشت مشتاقانه به شنيدن اين موسيقي دل مي داد.

 

 فريدون مشيري در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمريکا سفر کرد و مراسم شعرخواني او در شهرهاي کلن، ليمبورگ و فرانکفورت و همچنين در ۲۴ ايالت آمريکا از جمله در دانشگاه هاي برکلي و نيوجرسي به طور بي سابقه اي مورد توجه دوستداران ادبيات ايران قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ طي سفري به سوئد در مراسم شعر خواني در چندين شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد.

 

فریدون مشیری پس از نیم قرن حضور در فضای شعر زمانه اش ، سرانجام در 3 آبان ماه 1379 در سن 74 سالگی بر اثر بیماری چشم از جهان فرو بست روحش شاد و یادش گرامی باد

 

 


گزارش تخلف
بعدی